امام علی (ع)
یکی بود یکی نبودزیر گنبد کبود یه شهر بود که اسمش شهر مکه بود قرار بود تو شهر مکه یه پسری بدنیا بیاد که خدا این پسر و خیلی دوست داشت به فرشته هاش گفته بود که به مامانش بگن که وقتی قرار شد نوزادش به دنیا بیاد بره خونه خدا و اونجا نوزادش و بدنیا بیاره وقتی اون روز قشنگ رسید مامان پسر کوچولو رفت تو خونه خدا و اونجا اونروز پر بود از فرشته ها و مامورهای الاهی که اومده بودند برا بدنیا اومدن پسر کوچولو که خدا اسمشم براش انتخاب کرده بود علی کمک کنندو تا اینکه پسر کوچولو اومد به دنیا و مامانش بعد از بدنیا اومدن پسر کوچولو از خونه خدا اومد خونشونپسر کوچولو با تربیت مامان مهربونش بزرگ میشد تو اون روزها پیامبر عزیمون حضرت محمد از طرف ادمای بد...
نویسنده :
مامان
1:59